مقاله فیلمنامه نویسی

مقاله : حفظ اصول اخلاقی نگارش موثر در جامعه برای نویسندگان فیلمنامه

الیزا سعیدی[1]

ایمیل :

اکثر کسانی که امروز فیلمنامه می نویسند مدعی هستند که زمانی داستان نویس بودند . باید یک نویسنده داستان این را بداند که بین داستان نویسی و فیلمنامه نویسی فواصل ادبی و تخصصی بسیارمتفاوت و عمیقی وجود دارد  . آنقدری که داستانِ یک کتاب  در چنگ نویسنده است یک فیلمنامه این چنین نیست و تابع معیارها و اصول و قواعدی است که شاید در نگاه اول نگارش آن، آسان به نظر آید اما بعد از نوشتن حداقل ده یا پانزده فیلمنامه مورد قبول آرام آرام خواهد پذیرفت که دنیای فیلمنامه به جد با نوشتن یک رمان یا داستان و روایت بسیار متفاوت و تکنیکی تر خواهد بود . انتخاب یک کتاب به عهده مخاطب است و خود او مسئول انتخاب درست یا غلط در موضوع است اما هنوز سینما به این حد از انعطاف و طیف وسیع انتخاب و ایجاد حق برای مخاطب نرسیده که انواع فیلم ها با ژانرهای مختلف با دسته بندی های کیفی و کارشناسی واقعی  با بلیط های رنگارنگ چه از نظر قیمت چه از نظر تجربه نویسنده و کارگردان و رزومه تهیه کننده پرکار و واقعی چه از منظر کیفیت سالن و پرده نمایش و چه از منظر ژانر دسته بندی شود . قیمت یک فیلم اجتماعی با  موضوعی سنگین و پرکاربرد بویژه  فرهنگ ساز با قلم یک نویسنده قدرتمند با یک فیلم سخیف پر مخاطب کمدی نما که توسط نویسنده ای کار اولی و کارگردانی نه چندان موفق به روی پرده رفته برابر است . این برابر ی نسبت به سالن های سینمای   فرو پاشیده از  دهه 50  با سالن های دهه 90 باز برابر است .

لذا در جمع بندی ، نویسنده حکم یک گلادیاتور را دارد که اثرش نماینده ای از خود اوست و به نبرد با انواع مافیای سینمایی خواهد رفت و در میان چند ژانر  پرمخاطب  و گاهی تزریق و حمایت شده باید خودی نشان دهد و روی پرده سینما مقاومت نماید تا اثر پرمحتوی وی حداقل این را اثبات کند که با وجود ورشکستگی تحمیل شده به سرمایه گزاری که به سختی حاضر به چنین انتخاب و ریسکی است توانسته تاثیرات عمیق فرهنگی را بر مخاطب فریب خورده بگذارد و شاید دهها سال بعد از اثرش به عنوان یک فیلمنامه کارگشا در دهه x یاد شود .  فیلمنامه نویسان واقعی امروز به جد حکم رسالت دارند .معمولا شاهدیم که همه فیلم را از آن کارگردان می دانند و از تهیه کننده که این روز ها عموما مقامی تشریفاتی برای اخذ مجوز است نه سرمایه گزار نام می برند و در انتهای گوشه و کنار پستوی حقیر تیتراژ نامی که به سرعت می آید و می رود نام نویسنده ایست که بارها گفته ام بنیان فیلم به قلم او استوار است اگر فیلمنامه نباشد کارگردان و تهیه کننده و همه عوامل مفهومی نخواهند داشت لذا شما در حالی به این عرصه گام می نهید که فعلا،  شرایط چنین است؛ اما بدانیم با حفظ اتحاد و ارج نهادن به خود بخصوص به هنگام عقد قرار داد و شروط لازم جهت حفظ حقوق معنوی فیلمنامه محل قرارگیری اسم نویسنده و هزار ترفند حقوقی و قانونی دیگر به خود و همکارانمان ارج نهادیم .

در مبحث بعدی که یکی از اخلاقی ترین قسمت های این مقاله است باید شفاف بگویم که یک نویسنده واقعی به خاطر مقام ویژه ی خود و درک مشیت الهی که به وی شده اصولا دزد نیست ! این روزها به شدت شاهد سرقت ادبی یا برداشت های ناجوانمردانه از طرح هایی هستیم که متعلق به شخص مدعی نیست . گرچه ماه پشت ابر نمی ماند ولی نباید از گربه داستان هم به خاطر درِباز دیزی انتظار حیا داشت . لذا در دیزی خود را باز نگذارید و مال خود را محکم گرفته تا x  و y   با ساخت فیلمنامه یا طرح شما منجر به شُک ارتعاشی در افکارتان نشوند و جوهر قلمتان را تحلیل نبرند . اگر واقعا اثری را خودتان  خلق کرده باشید، حالِ کسی را که بدون اجازه وی اثرش اکران می شود را درک می کنید؛ پس اخلاق قلمداری را در سینما و تلوزیون و تئاتر و حتی نگارش کتاب و کما اثر پژوهشی از مقاله تا رساله حفظ کنید . اثر هر کس را برای خود او بگذارید؛ چون شما هم همانند همه انسان های کره زمین ،در جمجمه خود مغز متفکری دارید که کافیست آن را به کار بندید .

موفق ترین انسان ها کسانی هستند که از موفقیت دیگران برای لحظاتی لذت بردند و آنها را کما در دل تحسین نمودند . حسادت، کینه ورزی و جبهه گیری در مورد کارهای خوب و موفق دیگر همکاران تنها عملی است که همچون پلاکت راه فوران خون نه اینبار تراوشات ذهنی شما را می بندد راه خوب دیدن را از شما می گیرد . آنقدر حسادت علمی و پژوهشی و حتی هنری و ورزشی در دنیا زیاد است که تا کسی واقعا پا میگیرد پایش را می شکنند! این برای کسانی صدق می کند که سرمایه گزار یا مافیای بخصوصی از آنها حمایت نمی کند و سودشان به فرهنگ جامعه می رسد نه جیب آنها .  این تاسف بار و دردناک است که جامعه عظیمی از انسان ها یکدیگر را نمی پسندند و قبول ندارد جز خود!  چیزی در ذهنشان فریاد می زند که مگر بهتر از من هم کسی هست ؟ بله بسیار زیاد. شاید یک خانه نشین اعماق روستای گمشده فلان از من هم بهتر باشد چرا از او نیاموزم ؟ چرا ازدیگری و دیگرها نیاموزم . آموختن چیزی از خرد انسان کم نمی کند . اگرنگران این هستید که فردا اگر به جایی رسیدم فلانی تبل رسوایی من را خواهد کوبید که من به او یاد دادم نترسید این رسوایی نیست . بگویید چه بهتر! قضاوت با دیگران است؛ چه وقت ها پیش می آید که شاگرد یک معلم در مدرسه به مرحله استادی برای معلمش در دانشگاه رسیده باشد . از دیدن انسان های حسود هم زجر نکشید؛  همانطور که با دیدن یک بیمار سرطانی لبخند می زنید تا به زندگی بیشتر امیدوار شود ، اینبار بیشتر لبخند بزنید چون حسادت از سرطان هم درد ناک تر است و شخص حسود، آرامشی برای زندگی در دنیای تیره و تاری که خودش پنجره ها و درهای خروجی اش را به روی خود میخ کرده ندارد . از تنها شدن و تنها ماندن نترسید . گاهی مواضع علیه شما ممکن است به حدی پر رنگ شود که تنهای تنها  بمانید . این را یک ویژگی مثبت بدانید حتما آدم مهمی بودید که در موردتان بحث شده . آدم های مهم مخالفان و دشمنان زیادی دارند و به طبع دوستان پا برجایی هم دارند اگر نداشتید باز هم مهم نیست شما به رسالت خود ادامه دهید و این حسن نیت شماست که پاداش خود را از داور واقعی دریافت خواهد نمود . وجدان خود را روشن و بیدار نگه دارید و به زبان خود تا حد امکان استراحت داده و گوش و چشم خود را برای دریافت های خوب و یادگیری کما اینکه بزرگترین نویسنده جهان هم باشید باز کنید . گاهی ممکن است از یک پشه ناچیز هم چیزی یاد بگیریم پس با بخل ورزی و حسادت و تکبر پرده های زخیم جهل را بر چشمان ادراک زیبا و بی طرف خود نکشیم. 

در نکات پایانی باید گفت نویسندگی یکی از مهم ترین شغل های دنیاست و کاری به این نداریم که در فلان کشور چرا نیست و در فلان جا چرا هست جمعیت ………….میلیاردی جهان این را پذیرفته اند پس بحثی در این مورد باقی نمانده . همیشه منتظر نباشیم که پزشکان ویزیت مطب خود را برای بینوایان رایگان کنند . چند گیشه سینمایی  رایگان در کشور برای افراد بی بضائت در نظر گرفته شده ؟ آیا سینما فقط تفریح است و یا واقعا جایگاه فرهنگی آن در اخلاق جامعه مد نظر است ؟ خودمان می دانیم پاسخ چیست اما نگذاریم اقشار آسیب پذیر جامعه زیر دست و پای سرمایه داران بی فرهنگ که پولشان پرده ای بر بیماری های اخلاقی شان افکنده تبدیل به غده های ناعلاج بر پیکر جامعه شوند. حفظ تعادل و برابری را در اینجا هم باید در نظر گرفت . گاهی برای بالا تر نشان دادن آمار فروش یک فیلم و نیز ،کنجکاو تر کردن مردمی که پول خرید بلیط و یا تمایلی به نگاه کردن فیلم در سینما ندارند، تریلرهایی ساخته و در محیط مجازی به حرکت در می آورند که خودشان مصداقی از بی فرهنگی و بی اصالتی نویسنده تا کارگردان و سرمایه داری و تهیه کننده ایست که از آن حمایت می کنند . درست جریان رای جمع کردن برخی نمایندگان رخ می دهد که اتوبوس های مختلف از ناکجاآباد ها را با بهای بلیط نصف قیمت به سینما می برند وخالی می کنند و این حالا اخلاقی تراست اما ، گاهی مافیای فرهنگی آماری عجیب از فروش فیلمی می دهد که هرچه دقت می کنی چیزی دستگیرت نمی شود جز ادبیات شنیع تزریقی که صحت این آمار بسته به جیبی است که سر کیسه اش نزد کدام مافیا شل شده باشد. این بی اخلاقی در سینما شاید امروز با سکوت مواجه شود اما فردایی خواهد بود که فیلم های ضعیف امروز و فیلمنامه های قوی خاک خورده در انبار و کتابخانه ها را در کفه ترازوی عدالت فرهنگی قرار دهد و در آن روز است که برای بسیاری آبرویی برجای نخواهد ماند و این ابر زمستانی بلاخره از بالای سر سینمای جهان خواهد گذشت و چه زغال هایی بماند با روی سیاه . تک ژانری شدن ها را کنار گذاشته و سینمای صنعتی آلوده را به سینمای فرهنگ ساز برای سرمایه گذاری روی نسل های بعدی جامعه جهانی تبدیل کنیم . مخاطب به تربیت شدن و آموختن عادت خواهد کرد اگر کیفیت قلم نویسنده بالا باشد و به روایتی بپردازد که در زندگی وی موثر افتد . اگر جامعه و عوامل تولید یک فیلم سینمایی بخصوص نویسنده فیلمنامه  به آن حد از اعتلا برسد که با نوشته و فیلم فرهنگ سازخود،  از تک تک مخاطبان سوپر استار ارزنده ای بسازند به گونه ای که سلبریتی خانواده و  زندگی خود شوند و صف های طویل را برای گرفتن عکس با ده ها  بازیگر نما با هویت مجازی گران قیمت آن هم برای خودنمائی و خود اثباتی ایجاد نکنند و از سوی دیگر هم  شروع به فوش دادن به همان چهره مشهور ننمایند که حق جامعه را بالا کشیده و بالا رفته ، در کار خود موفق بوده اند . اگر باور کردیم که قلم ما رسالت ماست . اگر کارگردان باور کرد ادامه دهنده این رسالت است و اگر سرمایه گزار به سود منصفانه نه کلان و نجومی قانع بود و در راه اعتلای فرهنگی جامعه گام برداشت و تهیه کننده به واقع کلام تهیه کننده بود از بازیگرانی استفاده کرد  که واقعا استعداد و لیاقت اجتماعی و اداراک محیطی و سواد جامعه شناسانه ای نسبت به افراد پیرامون خود دارند نه کلکسیونی تبلیغاتی از جای تیغ جراحان زبردست پلاستیک، تاثیرات قافل گیر کننده ای در جامعه خواهیم گذاشت و اخلاق و رسالت قلم را حفظ نمودیم .

اصول نگارش فیلمنامه برای نویسندگان

رعایت استاندارد های جهانی و پذیرفته شده کشورها برای تمام  فیلمنامه نویسان ضروری است چون نگارنده بر اساس معیارهای بصری و قالب  پذیرفته شده ای که زبان فیلمنامه است باید شروع به نگارش آن نماید پس اولین گام آموزشی این است که فرمت یا چهارچوب فیلمنامه را شناخته و تعدادی از فیلمنامه های مهم و خوب دنیا و نیز فیلمنامه های داخلی را مورد بررسی قرار دهیم و همواره تابع اصول نگارشی عمومی نه ابتکاری از نویسندگان مختلف باشیم .


[1] -elizasaidi